تنگ تامرادي (گورستان گمنام تاريخ)   

                                                                                                                                                                                                               سرزمين كوهستاني كهگيلويه كه از ديرباز با تاريخ تهاجمات و نبرد هاي ايران گره خورده و به سبب بسته بودن محيط كوهستاني و تحت همين انگيزه مرداني دلير و جنگجو در آن رشد يافته كه با خوي كوهستاني پرورش يافته اند . گرچه مظهر صلابت، ابهت، و قدرت بي مثال ايل بوير احمد در جنوب مرداني بودند كه در اثر سازگاري و كوهستاني بودن ديارشان و با شجاعت و دليري كه مولود همان آب و هوا بود  توانستند ايل خود را تارك جنوب كنند. در فاصله ي بين سالهاي 1307 (ه ش) تا 1309 (ه ش) دولت در صدد حمله به كهگيلويه و  بوير احمد برآمد و يكي از عظيم ترين تداركات نظامي در تاريخ جنوب خود را تدارك ديد، براي اين مقصود از چهار جهت جغرافيايي ارتش و چريكهاي ارتش همسايه حمله ور گرديدند . در سال 1309 رضاه شاه پهلوي و بسياري از ايلات جنوب ايران، نبرد خونيني را عليه بويراحمد آغاز كردند . ارتشي از بزرگ ترين نيرو هاي خود،ده ها هزار سرباز، افسر و چريك، تعدادي قبضه توپ و چندين فروند هواپيماي جنگنده براي حمله در اختيار گرفتند در اين جنگ ارتش ضمن در اختيار گرفتن امكانات نظامي ــ صنعتي فوق العاده ، بطور عظيمي از منابع انساني ايلات جنوب نيز استفاده كرد . سر لشكر شيباني كه نمي دانست با چه مردان ذي شعور و مقاومي روبروست براي حمله به اين سرزمين راه بويراحمد را در پيش گرفت  و قدرت نظامي خود،در تپه ها و  دره هاي تنگ تامرادي آرايش نظامي چينانند.در آن تنگه ي مخوف محركات وطن پرستانه ي ايل بوير احمد غرايز دلاورانه ي آنها را تحريك نمود. نبرد تنگ تامرادي پايان و مقصود شبيخون هاي نيمه شب ،پيكار خُرد كننده و گلوله باران ارتش توسط مردان بويراحمد بود .

در نهايت به دستور شيباني و فرماندهان تحت امرش صداي طبل امان در اعماق جنگهاي سرد و بكر تنگ تامرادي طنين انداز شد . از گوشه و كنار صداي تسليم شدن سربازان و افسران شنيده مي شد. اين جنگ چنان نتايج شوم و نا ميموني به بار آورد كه بيش از پيش بوير احمد را به عنوان عاملان وحشت در جنوب درآورد .بايستي به عنوان مكملي مهم در اين فصل وجد آور و غم آفرين افزود كه تسليم شدن و عقب نشيني سرلشكر شيباني و بقاياي نيروي هاي تحت فرمانش شجاعانه ترين شاهكار او بود كه طي دوره ي اردو كشي اش به سرزمين بزرگترين سرداران جنوب در همه ي دوران هاي جنگي،به انجام رسيد. تنگ تامرادي با كيلومترها طول و عرض در حاشيه رود خانه ي شور آفرين به همين نام كه در قلب و احساس هر بازديد كننده اي جريان دارد .

(تنگ گورستاني بزرگ و ديار خاموشان و غريبان نام آشنا و دور از وطن شد.)

تنگ، نامي كه در اعصار و قرون گذشته مردان بزرگي را بلعيده و يادآور خاطرات گمناماني در ميان مفقودان تاريخ انسانيت است.    

روزنامه ها، مجلات،ماه نامه ها و ديگر نوشته هاي رسمي كشور، سالهاي سال تا امروزه،جنگ تامرادي را به رشته ي تحرير در آورده و از آن به نام دره ي خون و مرگ نام مي برند

 

 

"سعید پرندوار"