سابقه بویراحمد در صفحات تاریخ ملی و محلی به قرن نه م ش برمی گردد . در
اسناد و مدارک حکومت صفویه به وضوح نام بویراحمد یا بویری ب ه کار رفته است .
قرائن و اسناد نشان م یدهد که بویراحمدی ها در دوران صفویه دارای سازمان ایلی
بوده اند، ایل را هم خانواده کی ملک بویراحمدی رهبری م یکرد . برای مدت زمانی
قدرت بویراحمدی ها در میان ایالت استان رو به کاهش داشته است، ولی دوباره در
دورۀ زندیه ( 1160 ش) به اعتبار سوابق و حضور در صحنه ایلیاتی قدرت گرفت،
بطوری که طبق گفته ژان گور فرانسوی در کتاب خواجه تاجدار سه هزار سوار
بویراحمدی در زمان جنگ لطفعلی خان زند با آقامحمدخان در منطقه سمیرم حضور
داشته اند برای مدتی لطفعل ی خان در دور ه ای که از شیراز رانده گردی د در منطقه
بویراحمد تل خسرو بوده است.
در هرحال در دورۀ زندیه، دوباره ایل بویراحمد شکل عینی و عملی می گیرد و
رسماً از طرف ابراهیم خان کلانتر وزیر زندیه به کی هادی بویراحمدی لقب هادی خان و
ضابطه چهار بنیچه کهگیلویه را م یدهد. در همان زمان بویراحمد به رهبری کی هادی
ایل برائی را که در منطقه بویراحمد سفلی سکونت داشت ه اند شکست داده و اولین
توسعه طلبی بویراحمدی ها آغاز می شود که مورد تصدیق محققان است.
پس از پیروزی، هاد یخان قلمرو برائیها را که در منطقه بویراحمد سفلی شرقی
کنونی قرار داشت به قلمرو خود منضم و آن ای ل را خراجگزار خود کرد . پیروزی
بویراحمدی ها موجب گسترش طوایف مستقل کوچکتری به هادی خان شد و بدین
ترتیب قدرت او گسترش یافت.
موفقیت بزرگ دیگری که ک یهادی (هادی خان ) در زمان ریاستش در جهت
گسترش قلمرو ایل بویراحمد کسب کرد، تصرف قلمرو ایل کومر ه ای و پیوندش با
بویراحمد می باشد. ایل کومر های در مناطق امروزی همچون دیل، شاه بهرام، اسپر و
نیمدور، فتح، گناوه، نارکی، مارین، پیچاپ، آرند و... قرار داشته است که مورد تصدیق
محققان است. در واپسین روزگار پادشاهی زندیه و درآغاز پادشاهی قاجاریه، که
هادی خان پسر کی ملک بویراحمدی با کمک فتحعلی شاه قاجار والی پارس و
کوه گیلویه، ضابطی ایلات چهاربنیچه: (نویی، چرامی، دشمن زیاری و بویراحمدی ) را
دریافت کرد، با بهر هگیری از پشتیبانی دولت قاجار به نام گرفتن مالیات (دیوان) دولتی
همراه چندین دسته سرباز و افسر به ایل کوه مره کوه گیلویه تاخت و پس از گرفتن و
کشتن و تاراج روستاهای این ایل که مرکز خان نشین و کلانتری آنان در روستای
(دنمو= نامو) در دامنه رشته کوههای (بورمابیان = بورمامیوم ) و کوه اخنک و ملغان
جای داشته، مردم ایل را پراکنده و سپس پیوند بویراحمد گردانید. بومیان سالمند این
ایل می گویند: هادی خان هفتاد تن از سران و بزرگان این ایل را در یک روز از میان
برداشته و روستاهای آنان را به آتش ... بویراحمدی ها نزدیک به پنجاه و اندی سال بر
سرزمین کومره که از دهدشت تا خیرآباد گچساران و تا مرز ایلات باشت و چرام
گسترش داشت فرمان می راندند، و هر یک از سران کومره ای در برابر بیداد و
زورگویی خان بویراحمد به پا م ی خواست یا او را می کشتند، یا او را آواره و تاراج
می نمودند، بدین سان توان این ایل رو به نابودی و ورشکستگی نهاد که به گذشت زمان
به انگیزه این ستمکاری ها این ایل زیردست و پیوند ایل بویراحمد گردید .(مجیدی
( مردم و سرزمینهای استان کهگیلویه و بویراحمد 
روابط حسنه حکومت فارس با هادی خان باعث گردید، که قدرت و شهرت
بویراحمدی ها بالا گیرد و با روی کار آمدن خاندان قاجار ( 1174 ش) بویراحمدی ها و
خانواده کی هادی با آنها کنار آمده اند. در آن زمان قدرتمند ترین ایل کهگیلویه نوئی
بود و با دولت قاجار بر سر مالیات و کشتن سربازان در تنگ پیرزال به دلیل مسائل
اخلاقی، اختلافاتی پیش آمد. رهبران بویراحمدی از این موقعیت استفاده کردند و
توانستند به تدریج در شکست و انهدام ایل نوئی به کمک دولت قاجار موفق شوند . در
هر حال در زمان ک ی ملک دوم بویراحمدی و فرزندانش (کی هادی، کی شاهین و
کی عبدالخلیل) ایل بویراحمد شکل م یگیرد و محمدطاهرخان فرزند ک یهادی جانشین
پدر می شود و در دوران زمامداری ایشان ( 1212  1174 ش) ایل بویراحمد قدرتمند
می شود و محمدطاهرخان قلمرو ایلی را بین فرزندانشا ن تقسیم م ی کند . آنهایی که
مادرشان طیبی بود در آرو مستقر شده و خان بویراحمد گرمسیر محسوب م ی شوند،
فرزندان دیگرش که مادرشان بویراحمدی بود، تل خسرو را به عنوان مرکز
خانی بویراحمد سردسیر انتخاب می کنند و بعد از این توسعه و گسترش قلمرو بویراحمد
ادامه پیدا می کند که بطور خلاصه به شرح آن می پردازیم:
بویراحمدی ها ابتدا توسعه طلبی قلمرو ارضی را از سرود یاسوج آغاز نموده و
همزمان با شکست ایل برائی، باوی ها را که در غرب یاسوج مستقر بودند بیرون
می کنند. به گفته حاجی یداله دهراب پور، غرب رودخانه مهریان که آب ریز
تنگ شاه حسن می باشد مربوط به باوی بود که شامل مزک، گنجه ای تا حدودی از
گوشه و اطراف م یباشد. در همان زمان بخش وسیعی از منطقه سرورود تا محمودآباد
مربوط به ممسنی ها بود. یکی از تیرتاجی ها از خانواده امیرها در آسیاب کردلاغری به
وسیله جوانان ممسنی کتکاری و اذیت می شود، ایشان حرکت می کند و م ی رود پیش
ملارشید ملاکلبی بویراحمدی، مادرش دختر محمدطاهرخان، ملارشید مشهور بود،
بطوریکه به رشید حد زن معروف گردید، منزلش در چنار بود شخص کتک خورده به
چنار م یرود . خطاب به ملارشید می گوید: اگر مرغ هستی خاگ بگذار و اگر خروس
هستی بانگ بزن، ملارشید موضوع را از ایشان جویا شد . او بویرها را که در حدود
چهارصد نفر بود جمع کرد و کل منطقه (قلمرو ممسنی ) را آتش زدند، خان ممسنی
مخفی شده ولی او را کشتند و ممسنی ها پا به فرار گذاشتند و در حین کوچ دوازده
هزار میش در مله کولی کش از ممسن یها غارت کردند، پس ار این حادثه تیرتاج ی ها
در سرود مستقر شدند و بهترین املاک را در اختیار گرفتند . بخش اصلی از جمعیت
تیرتاجی ها از جمله محمدصادقی  امیری  حاجتی  خانواده نگی ن تاجی و عسکریان
اکبری  حسین زاده و باقری در اصل از بختیاری آمده اند. طبق گفتار منابع محلی اولین
بار ملارشید معروف، ترکان را در تل خسرو شکست داد و پس از آن پیروزی با
چهارصد نفر تفنگ چی که مجهز به تنفگ های گله سرپی (دهن پور ) بودند (این
تفنگها را خانواده دلواری تنگستانی که اصلاً از لرهای استان بود می فرستاد) برای جنگ
با ترکان به طرف کوه گل و مله بیژن به حرکت درآمدند، ولی وقتی آنجا رفتند خبری
از ترکان نبود، زیرا از ترس فرار کردند و در خرداد و تیرماه در حوزه دال کوه دنا
ملارشید با نیروهایش باقی ماند و اجازه نداد که آبادی ترکان از کوه دنا به طرف سمت
برقتو آبادی آنها بیاید.
به قولاً این شعرهای محلی در آن دوران سروده شد:
کوه دنا راه و مبده سَرِت بِنشینُم سیل عالمی کَنم عالمی بوینم
بَرگ بید سرچنار چهچۀ سار بلبل نازنین و نَشمه کنارش پر از گُل
گویا این شعر آخری مربوط به مادر ملارشید می باشد. پس از پیروزی و موفقیت
بزرگ که بویراحمدی ها به رهبری ملارشید در مقابل ترکان کسب کردند، توانست
مقداری از قلمرو بختیاری را نیز تصرف کند و کوه رنگ قبیله فلارد را حد و مرز
بویراحمد و بختیاری قرار داده و پس از آن طوایف درویشی، جلالی، آقایی، سادات
چاهن، زیلایی و امیرگپی و تاج امیری در قلمرو و تصرف بویراحمد در آمده است. در
مله حدگه غرب دو گنبدان که در حال حاضر شهر به او رسیده است باوی و بویراحمد
اختلاف داشتند ملارشید و عل یبخش و آلابخش و کی زی نالخون برفتابی که رهبری
بویراحمدی ها را داشتند توانستند باویها را شکست دهند و از آن زمان به بعد به ملۀ
حدگه معروف شد که بنام گربنگه شهرت دارد. شرق منطقه مل هحدگه مربوط به باویها
و غرب آن مربوط به بویراحمد شد. قبرکاشاهول حاجتی بویراحمدی در مله حدگه
جهت تثبیت مالکیت بویراحمد گذاشته شد، ولی باویها قبول نداشتند و سنگ او را
شکستند. حضور و نام ملارشید در قلمرو بویراحمد پررنگ و بزرگان و معمرین قوم از
قدرت و گسترش قلمرو به وسیله ایشان یاد می کنند. منابع محلی  برایم گفت : جوی
کشاورزی میری در رود بال نازمکان توسط ملارشید ملاکلبی کشیده شد.
صد نفر کاره کنه سرجوی میری ماشاا... ملارشید هرگز نمیره
تل ملارشید در نزدیکی بُوای کهگیلویه معروف است و آثار قلعه اش در آنجا باقی
است. نقل م یکنند در آنجا وقتی نقاره م یزدند نیروهایش فرا م ی رسید، نقاره خانی
دیگری در فیلگاه دهدشت مربوط به نیروهای ملارشید ملاکلبی از تیره دش ت موری
بویراحمدی وجود دارد. بویراحمدی ها پس از آنکه سررود یاسوج را تصرف کردند،
دشت روم را که در ابتدا متعلق به باویها بود ولی ممسن یها آن را گرفته بودند. در زمان
خانی خداکرم خان بزرگ تصرف کردند و باقیمانده آن هم در زمان کریم خان
بویراحمدی ضمیمه بویراحمد گردید . طبق گفته منابع محلی
سرآبتاوه تل خسرو ،
کمبوا، بی سردره، دهنو، تنگ سرخ، گنجگون متعلق به ترکان بود، ولی بویراحمدی ها
از دوران قاجار تا اوایل دهه چهل شمسی با زور و قدرت تفنگ و چماق آنها را
تصرف کردند، ولی گنگجون را در سال 1340 ش بویراحمدی ها از جمله حاج بیژن
منصوری، آقا یدا... ارجمند، میرمذکور نی کنژاد، حاجی قباد کاوسی تامرادی، زریر
مهرابی آق ایی، آقا خلیفه خسروی، آقا جهانگیری روزخوش، سیدرضا حسینی از
فرزندان اسفندیارخان کشکولی و فجیبک خسروانی خریداری نمودند . علاوه بر آن
بخش وسیعی از مراتع گورگو بلهزار کوه پهن را از جاوید ممسنی با زور تصرف کردند
و بین طرفین درگیری خونی بوجود آمد و از جاوید افرادی کشته و زخمی شدند، ولی
آقای جعفرابطحی به دلیل وکیل بودن و داشتن جایگاه دولتی و اعتبار محلی مسائل را
حل و فصل کرد و نصف مراتع گورگو به جاویدها واگذار گردید، از سالهای 1339 به
بعد در امورات دولتی و درگیریهای عشایر بویراحمد با ترکان مرحومان (حاج
بیژن منصوری و آقایدال هارجمند) هدایت و رهبری امور بویراحمدیها را نزد مقامات
دولتی و اصلاحات ارضی به عهده داشتند. از جمله آقای منصوری ادله آورد که نشانۀ
مالکیت قلمرو بویراحمدیها در گورگو قلعه میرغلام شاه قاسمی معروف بویراحمدی
است که این قلعه را در اوایل پادشاهی رضاشاه احداث کرده است . چون ترکان
بگ دیلی قشقایی اداعای مالکیت م یکردند و کمی پایی نتر از قلعه میرغلام نیک نژاد
مرز بویراحمد و ترکان ب گدیلی معروف به کون سرخ قرار گرفت . طبق گفته منابع
محلی
آقا فتح اله منصوری در دوران رضاشاه با طایفه اش وارد خاک تنگ سرخ شد و
دو دانگ از خاک تن گسرخ را از اسفندیاری کشکولی خرید و بقیه که متعلق به
فتح اله خان و عبدال هخان کشکولی بود در دوره اصلاحات ارضی 1341 به کشاورزان
بویراحمدی واگذار شد و دو خان پول زمینهایشان را دریافت کردند و تنگ سرخ از
هفت قسمت تشکیل می گردد که هر قسمت مربوط به یک فامیل است.
بویراحمدی ها گسترش قلمرو را از منطقه نقار هخانه و چیتاب به طرف جنوب و
غرب همانند شمالی و شرق ادامه دادند. بویراحمدی ها ابتدا در منطقه دروهان بودند که
به نام رو بویراحمد (رودخانه) معروف شد بویراحمدی ها تهاجم به قلمرو ایل نوئی را
آغاز کردند این واقعه در زمان خان ی محمدطاهرخان بویراحمدی (وفات 1212 ش)
بوده که توانستند قسمت سردسیر بویراحمد را از سرچنار، سادات امامزاد ه علی و پهنا
لیلی از دست نوئیها خارج کنند، دیلگون که هم متعلق به ایل چرام بود از ترس آنجا را
تخلیه و به اولاد میرزاعل یها فروختند و به تسوج رفتند، کوه ساوزر چال بایار
و تنگ
آبشور هم در اختیار با یاری ها بود که به تدریج عقب نشینی کردند و بویراحمدی ها
جای آنها را گرفت.
بویراحمدی ها چندین جنگ با نوئی ها در فاصله حدود تاریخ های
1220  1212 ش) داشته اند که از همه معروفتر جنگ پهنا لیلی می باشد که )
محمدشفیع خان معروف نوئی شکست خورد و چون محمدطاهرخان بویراحمدی را
حاکم دهدشت در زمان پادشاهی فتحعلی شاه کور کرده بود، شعری که بیان کننده
فتوحات بویراحمدی ها م یباشد از طرف خداکر م خان بزرگ فرزند محمدطاهرخان
سروده شد .
خدابنه گرواخوش کارش یدک محشفی کوری سوارش
فتوحات بویراحمدی ها علیه ایل نوئی به طرف تنگ پیرزال سرفاریاب، دهدشت،
پلی (مرکز خان نوئی) در زمان خانی خداکرم خان بزرگ ادامه پیدا کرد و در نهایت
بویراحمد ایل نوئی را شکست داد و در آخرین جنگ در خیرآباد بین نوئیها و
بویراحمدیها در تاریخ 1220 ش انجام گرفت. با تاکتیک کی زین الخون برفتابی که
نوئیها را فریب داد. شکست نهایی را متحمل شدند و در نهایت خداکرم خان ضرغام آباد
فعلی را مرکز خانی قرار داد و از طریق خیرآباد، لشتر و تا منطقه آرو و اسپرو دیل ادامه
پیدا کرد. مرکز خان نشین فرزندان محمدطاهرخان که مادرشان طی بی بود آرو قرار
گرفت و فرزندان دیگرش که مادرشان بویراحمدی بود ت ل خسرو را قرار دادند . این
تقسیم بندی در زمان خود محمدطاهرخان و با ابتکار و پیش بینی انجام گرفت.
ایل بویراحمد به عنوان ایل پیروز استان ظاهر شد و با کمک ایل دشمن زیاری
طیبی ها و بهمئی ها را هم شکست داد و قدرت ایل بویراحمد تثبیت گردید .
خداکرم خان چرام را تصرف کرد و تلگرد را مرکز خان نشین قرار داد، کریم خان
بویراحمدی معروف به بهادر السلطنه در زمان تسلط بر چرام قلعه کره مرکز خان نشینی
ایشان بود.
گسترش قلمرو ایل بویراحمد ادامه پیدا کرد. آقا وقایدگیوی ها مکان اولیه آنها در
بلوط کارون و مرد خدا در حومه دلی خمسیر غرب دشت روم واقع بود، آقائ ی ها در
ابتدا تابع کی گیوی ها ولی یک مجموعه به حساب م ی آمدند اما در نهایت آقائی ها
استقلال طلبی را آغاز کردند و سرانجام به رهبری آقاکر ماله
بابکانی در دشتک مله
کل بابکان سنگربندی و استقلال پیدا کردند، آقای یها در هر منطقه ای که مستفر شدند
به آن نام معروف شدند. بابکان که امروز سهم بابکانی ها می باشد مربوط به طایفه
طاباسی بود و خودشان هم بابکانی و یک مجموعه به حساب می آیند. ضامنی نام یکی
از بزرگان طاباسی بود که صاحب تنگ کی ضامنی بود.
بویراحمدی ها فتوحات را تا زیر بهبهان و گچساران  در اطراف پشتکوه باوی
ادامه دادند، که معمولا قشلاق ایل بویراحمد محسوب م ی شود و از طرف دیگر
بویراحمدی ها طایفه جلیل در زمان قاجاریه وارد پشت کوه رستم ممسنی شدند و به
دنبال آنها بابکانی هم مناطقی از پشت کوه را به تصرف در آوردند که در آن زمان
بخش کوچکی از آن مناطق در اختیار طایفه چوگی رستم بود که به وسیلۀ خانعلی خان
رستم تارومار شدند و تا شیراز هم رفت هاند بخش دیگری از مناطق پشت کوه مربوط به
طایفه انصار امیرایوب و دشتی ها و میدگونی های رستم بود که به تصرف جلیل و
بابکانی های بویراحمدی در آمده است . بویراحمدی ها قسمت آقایی ها و ترکان
آبشوری که همگی بابکانی هستند منطقه سراسخونه، پیچاب، اشکفت شاه، خون یخش
و... را در زمان پادشاهی رضاشاه تصرف کردند . سراسخونه که آثار باغهایش الان
موجود است، مربوط به گشتاسبی های  چرام بود این طایفه در زمانی که بختیاری ها
حکومت کهگیلویه را داشتند غارت و تارومار شدند. بقیه خاکها همانند پیچاپ و غیره
متعلق به ایل باوی و خانواده کاعلی سینا مشهور بود که به وسیلۀ بابکانیها تصرف شدند
و با هم خویشاوندی کردند و تفاهم برقرار شد . البته باید اذعان کرد که بخشی از
خاکهای تصرف شده توسط بویراحمدی ها بلاصاحب بود. تعریف می کنند حاجی آقا،
روحانی مقدس سادات امازاده علی دورۀ رضاشاه، به جلی ل ها گفته بود، چون این
سرزمین های بلاصاحب مربوط به امام زمان (ع) است می توانم به شما قباله مالکیت
بدهم. در مواردی خان ایل بویراحمد با همسایگان (دشمن زیاری 1315 ه ق) قرارداد
مرزی بسته اند که به شرح ذیل است:
قلمی نمود، چون سالهای متمادی بود که فیمابین طوایف بویراحمد و دشمن زیاری
نسبت به طلایه و حدود و ثغور کلانتری خودشان از اراضی و خاک آوریز (آبریز ) و
زیرنا دائماً دعوی و منازعه داشتند، در این موقع که زمام امور کلانتری و بیگلربیگی
کهگیلویه و توابع به این جانب ولیخان بویراحمدی مفوض و محول گردید، جهت رفع
انقلاب و آشوب ابدی با حضور کدخدایان بویراحمد و دشم ن زیاری بطریق مرقوم
مقرر داشتند که از تاریخ صدور رأی، پیمان ششدانگ اراضی آوریز و زیرنا با چنگ و
کردی که سابقاً تاکنون نزد عموم بویراحمدی و دشمن زیاری معین و معلوم است تحت
تصرف و کلانتری آقای نصیرخان دشم نزیاری بوده باشد و از این ب ه بعد هیچیک از
خوانین بویراحمد نسلاً بعد نسل حق تخلف، تجاوز و مداخله در اراضی مرقومه را
نداشته و ندارند، متخلصین و غاصبین در تصرف و مداخله اراضی معینه در این ورقه
معلون (ملعون) و مغبون دارین است.
اقرار متن ورقه نسبت به اراضی مرقومه قبول دارم، صحیح است . ولیخان
بویراحمدی، کدخدایان بویراحمد، محمدعلی تامرادی، سهراب اولاد میرزاعلی،
علیخان اولاد میرزا علی، صیدان نرمابی، ظفرقاید گیوی، محمد زکی طاس احمدی،
محمدخان ابوالفتح و بهرام زنگوائی، علی اکبر موسوی و محمد موسوی.
البته خوانین دشمن زیاری در سالهای قدر تگیری عبدالله خان، با یک مشورت ایلی
نیمی از قلمرو خود را رسماً طی سندی به عبدا... خان دادند، تا در مقابل پیش آمدها از
آنها حمایت نمایند، ولی به علت اختلافات عبدا.. خان و خسروخان و جنگ بین آنها
عملی نشد. ولی در سال 1334 ش، دو خان دشم نزیاری(حیات خان رستم و اسفندیار
جمشیدی) حدود 150 خیش زمین از منطقه راک و کوشک و دشت مازه را ضمن
سندی به همراه دو ر اس اسب به عبدا ... خان پیشکش کردند ولی پس از اجرای
اصلاحات اراضی این زمینها بین زارعان عشایری تقسیم گشت.
12
پس از تقسیم بندی اولیه محمدطاهرخان، در مورد فرزندانش که آرو را نشیمن
خانهای مادر طیبی قرار داد و ت لخسرو را مرکز خانی فرزندان بویراحمدی قرار داده
بود. دیگر تقسیم بندی وجود نداشت، تا اینکه کری مخان بویراحمدی ( 1287 ش) کشته
شد، شکراله خان ضرغامپورخان قدرتمندی می شود و این وضعیت قابل قبول نبود، چون
شکرا... خان بیشتر خان تیره دش ت موری محسوب م ی گردید . آقاقایدگیوی ها و
دشت موری ها شدیداً به جان هم افتاده و به قلمرو همدیگر حمله می کردند و خو ن ها
زیادی ریخته شد. در نهایت خوانین و بزرگان بختیاری که خویشاوندان خوانین
بویراحمد بویژه کری مخان بهادرالسلطنه بودند و در قدرت مرکزی و حکومت هم سهیم
بودند، قلمرو بویراحمد را بین نوادگان خداکرم خان بزرگ تقسیم کردند، زیرا علاوه بر
قتل کریمخان و هاد یخان که به دست طرفین کشته شد. بر سر قلمرو و گرفتن مالیات و
بهره مالکانه اختلاف داشتند، در نهایت نصیرخان سردار جنگ بختیاری با هیئت همراه
توانستند حدود تقریبی مورد توافق طرفین را که به صورت شرقی، غربی تقسیم
می گردید کسب کنند، این تواف قنامه در روایات محلی به بهر (سردار جنگلی) معروف
است و تاریخ این قرارداد سال ( 1293 ش) می باشد که مفاد آن به شرح ذیل است:
از نیم کوه خائیز، فیلگاه، پوزۀ کوه بُرد، دَرهُ خرمیز، کلایه تنگ پیرزاد،
سرفاریاب، جوخانه، سادات، ملۀ می، دیلگان، چال کلا، نره گندم کش، صالحان کهنه،
نقاره خانه، شرق رودخانه کریک تا بزند به کوه پایین کوخدان
، قسمت شرقی مناطق
فوق الذکر، سهم اولاد کریم خان بویراحمدی، قسمت جنوبی سهم اولاد هاد ی خان،
نرمان یعنی شکراله خان و برادرانش، که به ترتیب بویراحمد علیا یعنی سررود و
بویراحمد سفلی یعنی دمرود در اختیار دو خانواده فوق قرار گرفت. در این تقسیم بندی
تیره و طوایف هم مجاز بودند، بدون تهدید و زور در مناطق خودشان زندگی کنند و
در اصطلاح محلی به دورۀ دو خانی سرتی پخانی و شکرال هخانی مشهور است که خدا
می داند این سیاست و این تفکر دوخانی چه خون های بیگناه را بر زمین ریخت، با
وجودی که طبق قرارداد فوق، جابجایی طوایف نباید انجام م یگرفت، ولی به دستور
شکراله خان، طایفه تیرتاجی را به بویراحمد سفلی با زور کوچ دادند طایفه تیرتاجی که
همه تعلقات قومی و تاریخی آنها در بویراحمدعلیا بود و بهترین املاک سررود یاسوج
را در اختیار داشتند از چنین وضعیتی راضی نبودند، سرانجام با هماهنگی سایر طوایف
بویراحمد، تیرتاجی ها پس از سه ماه به مناطق خودشان بازگشتند و هیچگاه چنین
جریانی، دیگر در مورد سایر طوایف صورت نگرفت.
کریم خان بویراحمدی با وجودیکه در ابتدا از حمایت خوانین
بویراحمدی آروئی برخوردار بود، ولی بعداً به دشمنی و مخالفت برخاست و چند بار
قلمرو آنها را غارت کرد و قصد داشت که آن مناطق را تحت سلطه ایلخانی خودش در
بیاورد و چند جنگ بوجود آمد، از جمله یکی از این جنگ ها در تسوج چرام صورت
گرفت در یکی از سنگرها ملاحداد برفتویی (پهلوانی نامی) استقامت می کرد و حاضر
نشد تسلیم و بخت به او بدهند. کریم خان گفت هر کس این سنگر را گرفت به او
جایزه می دهم، میرزا محمدرضا ساداتی و کاآلا قایدگیوی داوطلب شدند که سنگر را
بگیرند جنگ شب ادامه پیدا کرد. نه تیر به میرزا محمدرضا اصابت کرد ولی س طحی
بود و در نهایت کاآلا سنگر را گرفت و ملاحداد و فرزندش کشته شدند در حال حاضر
در سرکورته تسوج سنگر ملاحداد کشته معروف است...

"سعید پرندوار"